۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه


امشب،جاده و یه دل سیر گریه کردن من...این همون جاده ای بود که یک زمانی نگاه تو رو به من پیوند داده بود و امشب نگاه خیس من به دنبال تو می گشت...
امشب ،آسمون و یک دل گرفته...امشب آسمون هم دوست داره هم بغض گریه های من باشه...دلم بدجوری شکسته...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر