۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

از حسادت بیزارم اما گاهی در وجودم یک حس گنگی از حسادتهای زنانه بیدار می شود...حسادت به یک عکس...حسادت به همان صورتی که نمی شناسمش اما در فاصله ی ناچیزی از آغوش توست و همراه با تو به لنز دوربین عکاسی لبخند می زند...و من حالا می توانم اعتراف کنم ...من حسودم...مرا به خاطر این حسادتم ببخش...

۱ نظر:

  1. شاید هدر شاد وبلاگت ، شاید هم طرز نوشتنت ، باعث شد بشینم کلی از نوشته هاتو بخونم .
    :)

    پاسخحذف