روی یکی از صندلیهای دانشگاه،روبروی بوفه ی دخترا نشستم و دارم با موبایل حرف می زنم...بهم می گه اگه واسه شام بری بیرون و کسی که دوستش داری پیشت نباشه اصلاً بهت خوش نمی گذره به حرفش فکر می کنم حق با اونه...هوا خوبه و تنهایی روی صندلی نشستم...یه دختر و پسری روبروم نشستن دختره یه کاسه آش می گیره و دوتایی شروع می کنن به خوردنش...گاهی از ریختن آش روی زمین خندشون می گیره گاهی از خوردن خودشون...رو صندلیم میشینم و به خوردنشون تا زمانی که کاسه آششون تموم می شه نگاه می کنم...خدایا این شادی رو هیچ وقت ازشون نگیر...
همان مرد پاییزی
۲ سال قبل
خدا هم نخواد بگیره یکی دیگه میاد میگره!!!
پاسخحذفراستی، با اجازه لینکتون کردم.
خدا كنه هر كي عشقش راسته و از سر صداقت خدا هيچ وقت اونو ازش نگيره. دوست دارم دوست رنگين كموني من
پاسخحذفمرسی گل قشنگم منم همین طور
پاسخحذف