نجوای غمگینی دارم این شب ها، می شنوی؟از دیگران شنیده ام که شبیه مردگان شده ام،مرده ای که تنها خودش برای خودش زاری می کند،از دیگران شنیده ام که اسکلت شده ام،راستی چقدر زود پیکرم را متلاشی کردی!
باورت نميشه كه وقتي اون پيغام خصوصي رو خوندم تموم حس و حالت بهم منتقل شد. با همون يه جمله. نميدونم چرا براي من نوشتيش اما حتم دارم اون لحظه حدس ميزدي شايد بتونم ذرهيي دركت كنم...
نميدونم چه بايد گفت به اين آدما. چه بايد كرد باهاشون. اما هر چي كه هست منم ياد گرفتم خودم نباشم. خود واقعيت رو بايد فقط و فقط براي خودت نگه داري...
من تو را بهتماشای رنگينکمان ترانهها خواهم برد، که تو خود رنگينکمانی و من تنها ميبايد آينهیی باشم رو به زيبایی خورشيد رنگینی که شکوهش، جيوهی تمام آينهها را آب می کند!
سلام یادمه در سریال خانه سبز می گفت هر کی تو زندگیش یه موسیقی غمگین داره امیدوارم نجوای غمگینتون هر چه زودتر شاد بشه
پاسخحذفخوب به خاطر دارم حتی موسیقی غمگین علی کوچک خانه سبز را...وقتی نجوای غمگین زندگی روحت را متلاشی کرد دیگر حتی اگر شاد هم شود چه فایده ای دارد؟
پاسخحذفباورت نميشه كه وقتي اون پيغام خصوصي رو خوندم تموم حس و حالت بهم منتقل شد. با همون يه جمله. نميدونم چرا براي من نوشتيش اما حتم دارم اون لحظه حدس ميزدي شايد بتونم ذرهيي دركت كنم...
پاسخحذفنميدونم چه بايد گفت به اين آدما. چه بايد كرد باهاشون. اما هر چي كه هست منم ياد گرفتم خودم نباشم. خود واقعيت رو بايد فقط و فقط براي خودت نگه داري...
تو همیشه واسم همون زیگزاگی هستی که می تونم باهاش دردو دل کنم...دختری که صافیه ضمیرش از نوشته هاش پیداست...ممنونم ازت عزیزم
پاسخحذفدلم گرفت...
پاسخحذفلینک کردم.
دل گیری از چه؟
پاسخحذف